زبانحال امام جواد علیهالسلام قبل از شهادت
گرچه پیـدا سـوز غـمـهایم ز آه من بود آگـه از غــم هـای پـنـهـانـم الـه من بـود آب شد از آتش زهر جفا جانم چو شمع سوختم سر تا به پا و حق گواه من بود از ستم بر گـلـشن جانم شرر افكـنده اند خود نمیدانم چه تقصیر و گـناه من بود (دشمن از دشمن نبیند آن چه من دیدم ز دوست) همسر من قـاتـلـم شد حق گـواه من بود گرچه این بیدادگـر بیداد بر من می كند روز محشرحضرت حق داد خواه من بود می زند سوسو اگرچه شمع عمر من، ولی اخـتـر سُـرخ شهادت در نـگـاه من بود هاتف غیبی بشارت می دهد بر اهل نور بعد شام غـم ظهـوری در پگـاه من بود قتلگاه مادر من گر كه شد در پشت در حـجـرۀ در بـستـۀ من قـتـلـگـاه من بود ای شهادت دیر كردی زودتر از در درآی چون ز جنّت فاطمه چشمش به راه من بود گرچه من سیمرغ قاف عرش بودم از ازل قـبـلـه گـاه اهـل دیـن آرامـگـاه من بـود هركه با اشكـش مُزیّن می كند بـزم مرا ای «وفائی» روزمحشر در پناه من بود |